دکترحسین خدادادی Hussyn khodadadi

فلسفه دین

شناخت تصدیقی و تصوری خداوند. بخش دوم

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۲۸ ق.ظ




شناخت تصدیقی و تصوری خداوند

خلاصه تقریرات درس استاد افلاطون صادقی


خداشناسی سلبی

فرهنگ غرب

خداوند را نمی توان از طریق ویژگی های ایجابی شناخت، بلکه از طریق سلب ویژگی ها، امکان دارد.شناخت چیزی که مافوق مفاهیم است، با نفی کلمات و مفاهیم، ممکن است. زیرا با نفی کلمات و مفاهیم به مافوق آن ها می توان رفت.

نظر موسی بن میمون

1.      از طریق سلب ها توصیف صحیح است . از طریق ویژگی های مثبت، دچار شرک می شویم(مستلزم دو چیز است؛ وصف و موصوف)

2.      انسان از طریق سلب، به معرفت می رسد. هر چه تعداد سلب ها بیشتر باشد، معرفت کامل تر است.

3.      از طریق سلب مفاهیم، می توان به معرفت به خدا رسید

فرهنگ اسلامی

معتزله:

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه؛ کمال اخلاص خدا، نفی صفات از اوست. زیرا مستلزم دو چیز می شود(صفت و موصوف).کندی: هویت متمایز خدا مانع می شود از اینکه او را با مقولات عادی ناظر به توصیف ما، بشناسیم.اوحد الدین کرمانی: در جهان الفاظ و عبارات نمی توان هیچ معنا و مفهومی را یافت که از خداوند حکایت کند.

اخباری های شیعه

قاضی سعیدقمی

1.      انسان باید نسبت به خدا شناخت داشته باشد

2.      عقل محدود انسان نمی تواند بر نامحدود احاطه داشته باشد

3.      کسب معرفت به خدا از طریق صفات سلبی امکان دارد

4.      اتصاف صفات ایجابی به خدا همان سلب نقیض است( غنی همان سلب نیاز است)

5.      این شیوه، طریق امامان است

6.      کاربرد صفات کمالی برای خداوند، از باب اشتراک لفظی است

مبنای مشترک خداشناسی سلبی

1.      خداوند موجودی نامتناهی و نامحدود است

2.      محدودیت شناخت انسان

3.      توصیه به شناخت خداوند در متون ادیان

4.      رد تشبیه( شناخت ایجابی) و تعطیل

5.      شناخت ایجابی باعث محدود کردن خدا می شود

6.      امکان شناخت یک چیز، از طریق سلب مفاهیم

7.      شناخت سلبی، تشبیه و محدودیت ندارد

8.      صفات ایجابی خداوند در متون مقدس، به معنای سلبی است

نقد

1.      ایجاب مقدم بر سلب است.سلب ویژگی ها بدون شناخت ایجابی آن ممکن نیست

2.      سالبه، در تحقق موضوع، اعم از موجبه است( شاید موضوع«خدا» وجود نداشته باشد)

3.      شناخت سلبی نیز باعث تشبیه می شود و از نظرصدرا باعث ترکیب می شود( یک چیزی هست و یک چیزی نیست)

4.      خلاف عرف دینداران

5.      بخش مهمی از متون مقدس، نقش معرفتی خود را از دست می دهد

6.      دائره المعارف الیاده؛ خداشناسی سلبی به نفی خدا می انجامد. حضور همه جایی این خدا با حضور نداشتن او، در عمل یکسان است.

خداشناسی ایجابی

خدا را می توان از طریق ویژگی ها و مفاهیم بشری شناخت بطوریکه دچار تشبیه و محدردیت نشویم.

1.      معرفی خداوند از طریق صفات ایجابی امری مسلم است

2.      هدف متون دینی، ارائه نوعی شناخت است

3.      این صفات برای انسان هم بکار می رود

4.      کاربرد به صورت مشترک لفظی منجر به تعطیل می شود

5.      کاربرد به صورت مشترک معنوی منجر به تشبیه می شود

6.      کاربرد به صورت آنالوژی( تشابه درنسبت) و تمثیل امکان دارد

نظریه تمثیلی اسنادی

اسناد یک ویژگی هم به انسان هم به خداوند، بایستی هم با تفاوت معنا باشد هم با شباهت آن. نسبت مفاهیم به صورت تمثیل، بر اساس تقدم و تاخر و بر اساس بالذات و بالعرض است. مفاهیم ومعانی اولا و بالذات متعلق به خداست( علت مخلوقات) و ثانیا و بالعرض به مخلوقات .هر کمالی به صورت کامل در خدا وجود دارد.

نقد

1.      مفهوم آنالوژی، مبهم است

2.      از این طریق شناختی حاصل نمی شود

3.      اسناد علت به خدا و به انسان بی معنا می شود. علت هم یک ویژگی انسانی است

4.      ویژگی های نقصی هم قابل اسناد به خدا می شود

5.      ناسازگاری درونی دارد؛ شناخت مفاهیم از طریق خدا به انسان می رسد. اما در اسناد و کاربرد، اولا و بالذات به انسان نسبت داده می شود و ثانیا و بالعرض به خدا اسناد داده می شود.

نظریه تمثیلی تناسبی

واژه وفاداری، هم برای انسان بکار می رود هم برای سگ. اما هر کدام به تناسب ذات آن شیء بکار می رود. یعنی تفاوتی نسبی بین این مفاهیم با توجه به ذات شیء است. در اینجا ، بحث تشابه مطرح نیست بلکه تناسب مورد نظر است.


 

 

 

 

 

 

 


عدد 2 همان نسبتی را با 4 دارد که عدد 8 با عدد 16 دارد

نقد

1.      در تناسب ذکر شده، دو مجهول وجود دارد؛ ذات الاهی و صفت الاهی. این تناسب زمانی معنا داشت که به ذات الاهی شناخت داشته باشیم.

2.      معروض نسبت قراردادن ذات برای صفت الاهی، مخالف نظر متفکرین دینی است.

نظریه تشکیکی شناخت خداوند

تشکیک در مفاهیم نیز به تبع تشکیک در وجود است. وجود و صفات خداوند در بالاترین مرتبه و وجود وصفات انسان در مرتبه پایین تر است. مفاهیم نیز به همان نسبت، یعنی بصورت مطلق بر خداوند و بصورت محدود و مقید بر انسان صدق می کند.

مبانی نظریه ملاصدرا

1.      اصالت وجود

2.      تشکیک در حقیقت وجود

3.      بازگشت صفات حقیقی به وجود

4.      عینیت ذات و صفات خداوند

نقد

1.      ناسازگاری در مبنا. صدرا در بحث تشکیک ماهیات، بیانات مختلفی داردو با قبول تشکیک در ماهیت، مبنای او زیر سوال می رود

2.      مبنای تشکیک در حقیقت وجود چیست؟ اگر وجود سبب تشکیک است پس بایستی در همه مراتب وجود باعث تشکیک شود.یعنی بالاترین مرتبه نیز دارای تشکیک است و وجود ثابتی نخواهیم داشت

3.      شناختی از خدا حاصل نمی شود

4.      مبتنی بر این پیش فرض است که؛ ما از مفهوم نقص به مفهوم کمال می رسیم

خداشناسی دوقطبی

بر اساس الهیات پویشی شکل گرفته است. جهان فرایندی است مستمر از اعمال متقابل هماهنگ. خدا.ند نیز در این فرایند قراردارد و در حال تاثیر و تاثر است. نگرش تک قطبی و تصور خداوند از یک حیثیت و با صفات نسبی( تغییر پذیر، متناهی، انسان وار) منجربه تشبیه می شود. و نگرش با صفات انتزاعی( واجب الوجود، نامتناهی، علت العلل) منجر به تعطیل می شود زیرا مبهم و غیر متشخص است. شناخت دوقطبی یعنی از طریق همبستگی این صفات ممکن است.هر صفت، حیثیتی از خداوند را بیان می کند.جلوه های انتزاعی، مربوط به ذات خداوند است و جلوه های عینی، مربوط به انسان و درک اوست. در این نگرش، خداوند فراهستی نیست.

نقد

1.      مبنای این دو تجلی نامشخص است

2.      این دو تجلی در واقعیت است یا در فهم ما؟

3.      نامشخص بودن تعداد صفاتی که متعلق این تبیین است

4.      قابل حمل بودن همه صفات امکانی و نقصی به خداوند بر مبنای این رویکرد

5.      چنین شناختی ما را با مشکل ترکیب مواجه می سازد

شناخت تصدیقی خداوند

دو رویکرد وجود دارد؛

1.      استدلال ناپذیری خداوند

الف. وجود خداوند امری بدیهی است( علامه طباطبایی)

ب. گزاره(خدا وجود دارد) گزاره پایه است. دستگاه معرفتی ما طوری است که به گزاره پایه می رسد.(پلانتینگا)

ج. تجربه دینی شلایر ماخر

د. تجارب عرفانی(ایمانگرایان، نقلی ها، اخباری ها)

 

2.      نیاز به استدلال دارد

2-1. برهان وجودی: از مفهوم خدا به وجود واقعی خدا می رسیم.

تقریر دکارت:

1.      مفهوم فطری خداوند

2.      وجود(عینی)، کمال است

3.      لاینفک بودن لوازم ذاتی از ذات

اصل برهان

1.      مفهوم خداوند به عنوان موجود مطلق کامل در ذهن وجود دارد

2.      وجود عینی یک کمال است

3.      ویژگی ذاتی از ذات جدا نمی شود

4.      خداوند به عنوان موجود مطلق کامل دارای وجود واقعی است(وجود واقعی یک کمال است)

5.      نتیجه: موجود کامل مطلق، وجود دارد

نقد کانت بر دکارت

1.      وجود کمال و صفت حقیقی نیست. وجود چیزی را به ماهیت اضافه نمی کند.

2.      بر فرض کمال بودن وجود واقعی، نفی وجود واقعی از موجود مطلق کامل، تناقضی ایجاد نمی کند. با نفی محمول ذاتی(وجود واقعی) موضوع نیز نفی می شود یعنی با نفی وجود واقعی از موجود کامل مطلق، موضوع نیز نفی می شود، پس تناقضی حاصل نمی شود.

3.      3. مغالطه پل معرفت شناسی: مفهوم موجود مطلق کامل، مفهوم وجود کامل واقعی را در خود دارد اما نمی توان نتیجه گرفت که در خارج نیز موجود مطلق کامل داریم.(اصل منطقی: لوازم هر مفهومی، فقط در ذهن وجود دارد)

تقریر پلانتینگا

1.      خداوند به عنوان موجود کامل مطلق، در ذهن وجود دارد

2.      جهان های ممکنی وجود دارد که شامل هر موجودی از جمله موجود کامل مطلق می شود

3.      اگر موجود کامل مطلق در یک جهان ممکنی وجود داشته باشد در هر جهان ممکنی وجود دارد

4.      جهان ما یکی از جهان های ممکن است

5.      نتیجه: موجود کامل مطلق، در جهان ما وجود دارد

نقد

در مقدمات بر اساس امکان پیش رفته است اما در نتیجه بر اساس «ضرورت» نتیجه گیری شده است. نتیجه درست از استدلال فوق چنین است؛ امکان وجود مطلق کامل در جهان ما وجود دارد.

برهان امکان و وجوب(صدیقین)

پیشفرض

1.      تقسیم موجود به واجب الوجود بالذات و ممکن الوجود بالذات(نقد: موجود و شیء را نمی توان به واجب الوجود یا ضرورت متصف کرد بلکه قضیه و گزاره متصف به آن می شود)

2.      پذیرش اصل علیت( توسط هیوم و متکلمین نقد شده است)

3.      محال بودن ترجح بلا مرجح(اشاعره این قاعده را بدیهی نمی دانند و قایل به هیچ ضرورتی در عالم نیستند)

اصل برهان( تقریر ابن سینا)

1.      هر ممکن الوجودی در وجود، نیاز به غیر دارد

2.      Text Box: بر اساس تسلسلآن غیر یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود

3.      اگر واجب الوجود باشد غهو المطلوب

4.      اگر ممکن الوجود باشد، برای وجود نیاز به غیر دارد

5.      اگر آن غیر هم ممکن الوجود باشد، تسلسل می شود

6.      تسلسل محال است

7.      آن غیر، واجب الوجود است

8.      Text Box: بر اساس بدون تسلسلممکن الوجودهای بی نهایت، یک مجموعه را تشکیل می دهند

9.      مجموعه های بی نهایت، خودش ممکن الوجود است که نیاز به علت دارد

10.  خود مجموعه نمی تواند علت خودش باشد

11.  یکی از اجزاء نیز نمی تواند علت کل باشد

12.  چیزی از خارج مجموعه، علت مجموعه است

نقد برهان صدیقین

1.      برهان مبتنی بر مفهوم وجود یا موجود است(صدرا)

2.      از ممکن الوجود به واجب الوجود می رسد نه از وجود( خلاف ادعای ابن سیناست)

3.      فرض وجود واقعی برای مجموعه عالم شده است

4.      وجود مغالطه ترکیب(سوین برن)؛ سرایت حکم اجزای یک مجموعه به کل مجموعه.

نقدخواجه به سوین برن: مجموعه سه قسم است

1.      اجزاء ومجموعه از نظر آثار و ماهیت و صورت مختلف اند(عدم سرایت حکم)

2.      اجزاء ازنظر آثار، ماهیت متفاوت (عدم سرایت حکم)

3.      اجزاء از هر نظر با مجموعه یکسان است(سرایت حکم)عدد 10 و واحدهای آن در عدد بودن یکسان است

نقد بر خواجه

1.      ملاک این تقسیم اگر استقراء است که جایگاهی در برهان فلسفی ندارد و اگر ملاک عقل است، چنین چیزی را خواجه نگفته است

2.      عدد 10 یک اعتبار است و واقعیت همان واحدهاست. با این بیان، مجموعه، یک اعتباراست نه واقعیت، و اعتبار جایگاهی در برهان فلسفی ندارد.

نقد دیگر بر مغالطه ترکیب

ابن سینا، مجموعه را بخاطر ممکن الوجود بودن اجزایش، ممکن الوجود نمی داند بلکه تعلق چیزی را به چیزی(امکان) با عث ممکن الوجود بودن ان می داند( والجمله متعلقه بها فتکون غیر واجبه ) . «نیازمندی» را سبب ممکن الوجود بودن مجموعه می داند.

 

تقریر صدرا از برهان امکان و وجوب

برهان صدیقین، مبتنی بر وجود واقعی است.در مسیر عقلی سه چیز داریم؛ راه، راه رونده، مقصد. بر هان برتر برهانی است که در آن راه و مقصد یکی باشد( صدیقین؛ الصدیق یستشهدون به علیه). وجود یا تعلق به غیر دارد یا ندارد. وجود های عالم وجوداتی دارای مراتب تشکیکی هستند. وجودی که تعلق به غیر ندارد در بالاترین مرتبه و مابقی در سایر مراتب قرار دارند.

مبانی صدرا

1.      اصالت وجود

2.      وحدت وجود

3.      بساطت وجود

4.      تشکیک وجود

5.      تقسیم وجود به 1.  نیازمند به غیر 2.   بی نیاز

اصل برهان

1. در خارج واقعیتی هست (بدیهی)؛
2. واقعیت خارجی متکثر است (بدیهی)؛
3. در خارج واقعیت‌هایی هست (از 1 و 2)؛
4. هر واقعیت خارجی، وجود است و جز وجود چیزی در خارج نیست (اصالت وجود)؛
5. در خارج جز وجودهای متکثر چیزی نیست (از 3 و4)؛
6. همة وجودها از یک سنخ حقیقت‌اند؛ به بیان دیگر، همة وجودها حقیقت یگانه‌ای دارند (تشکیک وجود)؛
7. در خارج از حقیقت یگانة وجود، کثرتی حاصل شده است (از 5 و6)؛
ممکن نیست از حقیقت یگانة وجود، کثرتی حاصل شود، مگر اینکه

 1. ما به الاشتراک و ما به الامتیاز همة وجودها از سنخ همان حقیقت یگانة وجود باشند (بدیهی)؛
2. ممکن نیست ما به الاشتراک و ما به الامتیاز وجودهای متکثر همه از سنخ حقیقت یگانة وجود باشند، مگر اینکه برای این حقیقت بتوان درجه‌های متکثری از کمال و نقص فرض کرد (با تحلیل معنای کمال و نقص نسبی)؛
3. ممکن نیست درجات متکثری از نقص و کمال را در حقیقت یگانة وجود فرض کرد، مگر با فرض سلسلة علّی‌ـ معلولی مترتبی از وجودها که در آن، هر وجود ناقص‌تری را تنها وجود کامل‌تر پیشین تصویر می‌کند. به چنین سلسله‌ای «سلسه تشکیکی» می‌‌گوییم؛
4. ممکن نیست از حقیقت یگانه وجود کثرتی حاصل شود، مگر با فرض سلسلة تشکیکی وجود (از 8، 9 و 10)؛
5. سلسلة تشکیکی وجود بدون حلقه‌ای نخستین که شامل وجود بی‌نهایت است قابل فرض نیست؛
6. ممکن نیست از حقیقت یگانة وجود، کثرتی حاصل شود، مگر اینکه وجود بی‌نهایت موجود فرض شود (از 11 و 12)؛
7. وجود بی‌نهایت موجود است (از 7 و 13)
نتیجه: خداوند موجود است.

نقد

1.      تشکیک به ذات وجود برمی گردد، پس بالاترین مرتبه نیز دارای تشکیک است و ثابت نیست

2.      مقدمات فلسفی پیچیده ای دارد

3.      معنای صدیقین مبهم است

4.      سرایت حکم ذهن به خارج؛ اینکه در خارج نیز چنین وجودی هست، از این برهان حاصل نمی شود



  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۸/۰۱/۲۶
  • ۱۴۲ نمایش
  • حسین خدادادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی